جدول جو
جدول جو

معنی رطب ریز - جستجوی لغت در جدول جو

رطب ریز
(رَ تَ / تِ)
که رطب ریزد. ریزندۀ رطب، بمجاز، گویندۀ سخن شیرین:
چو سقراط را داد نوبت سخن
رطب ریز شد خوشۀ نخل بن.
نظامی.
چون رطب ریز این درخت شدی
نیک بادت که نیکبخت شدی.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریز ریز
تصویر ریز ریز
پاره پاره، چاک چاک، تکه تکه، ریش ریش، قاچ قاچ، تار تار، لخت لخت، شرحه شرحه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرب خیز
تصویر طرب خیز
طرب انگیز، جایی که طرب آورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رنگ ریز
تصویر رنگ ریز
رنگرز، صباغ، کنایه از حیله گر، نیرنگ باز
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
میدان. (صحاح الفرس). اسب ریس. اسپ ریس:
ببر کرده هر یک سلیح ستیز
نهادند رو جانب اسب ریز.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
طرب انگیز. که طرب آورد. رجوع به طرب انگیز شود
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ / دِ)
کسی که خوی می ریزد، آنکه خوی و عرق میریزد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
آنکه رطب چیند. که رطب از نخل بازکند. ربایندۀ رطب از نخل:
در باغچۀ گل قصب چین
گردن زده زنگی رطب چین.
نظامی.
رطب چینی که با نخلم ستیزد
ز من جز خار هیچش برنخیزد.
نظامی.
رطب چین درآمد زدوشینه خواب
دماغی پرآتش دهانی پرآب.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خُ)
دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در 74 هزارگزی خاور زرقان کنار راه فرعی توابع ارسنجان به خفرک. این ناحیه در جلگه واقع و آب و هوایش معتدل و مالاریایی است به آنجا 229 تن سکونت دارندکه فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصولاتش غلات و چغندر است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند و از صنایع دستی قالی می بافند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
در فارسنامۀ ناصری آمده است: قریه ای است به سه فرسنگی میانۀ جنوب و مغرب ارسنجان. و ابن بلخی گوید: خبرز و سروات شهرکی است و نواحی بسیار دارد به آن، و حومه آن است و هوای آن سردسیر است معتدل و آبهای آن روان است و چشمه هاست و میوه بسیار باشد از هر نوعی و آبادان است و حومه آن جامع و منبر دارد. (از فارسنامۀ ابن البلخی ص 123). رجوع به نزهت القلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 123 شود
لغت نامه دهخدا
راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رطب چین
تصویر رطب چین
خرما چین، نامی که بر نظامی گنجوی نهاده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرح ریز
تصویر طرح ریز
هنداختار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرب خیز
تصویر طرب خیز
آنکه (محلی که) طرب آورد
فرهنگ لغت هوشیار
پی ریز، طراح، گرده ریز، نقشه ریز
فرهنگ واژه مترادف متضاد